20 فروردين 1402 - 09:09

گام های تحول­خواهی

رهبر فرزانه انقلاب در بیانات نوروزی خود از کاستی‌های‌مان و از داشته‌های‌مان گفت، هم مشکلات را بیان فرمود و هم راهکارها را.
کد خبر : 13900

پایگاه رهنما:

رهبر فرزانه انقلاب در بیانات نوروزی خود از کاستی‌های‌مان و از داشته‌های‌مان گفت، هم مشکلات را بیان فرمود و هم راهکارها را. هم از نگاه و نقشه‌های دشمن و هم از وظایف دولت و ملت برای‌مان سخن گفت، هم به دشمن خروشید و هم امید را به ملت توصیه کرد. در بخشی از بیانات با اشاره به دعای تحویل سال(حَوّل حالَنا اِلی اَحسَنِ الحال)، ویژگی‌های تحول و تغییر از منظر دوست و دشمن را تبیین و فرمودند: «مهم‌ترین مسئله این است. دشمنان نظام اسلامی هم می‌گویند دگرگونی، آنها هم دنبال دگرگونی هستند، [امّا] دگرگونی مورد نظر آنها درست نقطه‌ی مقابل آن چیزی است که مورد نظر ما است. آنها این دگرگونی را مطرح می‌کنند و متأسّفانه در داخل هم بعضی‌ها به تبع آنها یا به تقلید آنها همان حرف را با تعبیرات دیگری بیان می‌کنند: مثلاً تغییر قانون اساسی یا تغییر ساختار نظام اسلامی؛........ آنچه دشمن دنبالش است و اسمش را دگرگونی می‌گذارد، عبارت است از تغییر هویّت جمهوری اسلامی. .... ، آنها با تکرار نام امام مخالفند، با مطرح شدن تعالیم امام مخالفند، با مسئله‌ی ولایت فقیه مخالفند.»  اما یک ویژگی مهم در تحول‌خواهی معارضان و معاندان که رهبری  در فرمایشات نوروزی شان متواضعانه گذرا به آن پرداختند، تحول‌خواهی معارضان در حذف حاکمیت صالحان و یا همان ولایت فقیه است. مدعیان تغییر قانون اساسی هم بیشترین توجه‌شان برای حذف تأثیرگذارترین اصل در این قانون(ولایت فقیه) است و همین یک نکته کافی است تا ملت فرهیخته و بصیر ایران و بلکه تمام آزادگان عالم به تحول مورد نظر دشمنان اقبال نکنند.

به روایت تاریخ

تاریخ ملموس انقلاب اسلامی در این چهل و اندی سال به وضوح نشان می‌دهد که تأثیرگذارترین اصل قانون اساسی همان اصل یکصد و ده درباره ولایت فقیه است. ایران قوی، اقتدار امروز ، امنیت، آزادی، استقلال و حاکمیت فضائل، ارزش‌ها و الگو شدن برای ملت های آزادیخواه جهان را مدیون همین اصل ولایت فقیه در قانون اساسی است  و اگر بنا باشد قانون اساسی یک اصل داشته باشد که متضمن تمام اصول دیگر باشد، همان اصل مترقی  ولایت فقیه است. ولایت فقیه همان صدی است که چون باشد، نود هم پیش ماست.  تحولی که هدفش حذف ولایت فقیه باشد، همان محروم کردن هدایت ایران و جهان توسط رهبری است که در تمام جهان یگانه، عادل و پارسا، مدیر و مدبر، شجاع و بصیر، ادیب و خطیب ، سیاستمدار و فرمانده‌ای مقتدر و پدری رئوف برای مردم است. درباره غیرممکن بودن تحول مد نظر دشمنان و معارضان و دنباله‌های داخلی آنها در مدل حکومت، کافی است به فهرست مدعیان حکمرانی در عصر پسا نظام اسلامی نگاهی بشود تا محال بودن آن را قطعی بدانیم:

گروه اولی که مدعی حاکمیت پس از نظام اسلامی هستند، سلطنت‌طلبان به سرکردگی ربع پهلوی هستند که هر چه بیشتر حرف می‌زند کم عقلی او حتی در میان اپوزیسیون بیشتر آشکار می‌شود. آیا مردم ایران که نمونه کامل خاندان پهلوی را تجربه کرده‌اند، بار دیگر تن به فساد و دیکتاتوری و وطن‌فروشی این خاندان می‌دهند؟ گروه دومی که مدعی حکومت هستند، فرقه رجوی با سابقه کثیف مزدوری برای حکومت صدام و قتل بیش از هفده هزار نفر از مردم کوچه و خیابان. گروهکی که سرکرده مفقود آنها(مسعود رجوی) زنان گروهک را طی مراسمی برای حرمسرای خود وادار به تن فروشی می‌کرد. گروه بعدی تجزیه‌طلبان کومله و دموکرات هستند که جنایات بی‌شمار آنها در سال‌های گذشته حتی علیه مردم کُرد فراموش شدنی نیست و اساسا هدفشان تجزیه ایران است. اگر بنا بود تا پاره ای از وطن از ایران عزیز جدا شود، مردم بیش از دویست هزار نفر از فرزندان خود را فدا نمی‌کردند. مدعیان بعدی حاکمیت بر ایران گروهک‌های خارج‌نشینی هستند که در تجمع خود همگی پای سخنان زنی عریان هورا می‌کشند و پرچم همجنس‌بازان را برافراشته می‌کنند. در داخل هم مهمترین گروه مدعی حاکمیت همان هایی هستند که رسما اعلام نوکری بیگانه کردند و راه حل را تسلیم در برابر کدخدا(آمریکا) برشمردند و علی رغم تسلیم در جریان برجام اما کدخدا مزد این وفاداری را هم به آنها نداد.

خلاصه آنکه هرچه گشتیم  تحولی در حاکمیت که مطابق دعای سال حالمان را نیکوتر کند نیافتیم و هر منصفی هر چه بیشتر به مدعیان حکمرانی تدقیق کند، بیشتر پی به هیچ بودن آنها می‌برد. اما در این میان راه تحول را به گواه تاریخ و عبرت‌های آن باید در حاکمیت خدا جستجو کرد. حاکمیتی که از طریق بندگان شایسته‌اش قابل تحقق است (انّ الارض یرثها عبادی الصالحون) و شکی نیست که تحول به سمت «اَحسَنِ الْحال» بی‌همراهی خضر به سرانجام نمی‌رسد. به قول حافظ: طیّ این مرحله، بی همرهی خضر مکن/ ظلمات است، بترس از خطر گمراهی. خضر در قرآن کریم نماد نگاه راهبردی و آینده‌نگری است و برهمین اساس است که کشتی را سوراخ می‌کند تا پادشاه ستمگری که قصد داشت در آینده کشتی مستمندان (وسیله ارتزاق آنها) را تصاحب کند، موفق نشود و کودکی را که فرد شروری بوده و مردم از او متنفر و در عذاب بودند را به امر خدا می‌کشد تا مردم در آنان و پدر و مادر مؤمنش در آینده به وادی کفر و طغیان گرفتار نگردند، و دیواری مخروبه را می‌سازد تا گنجی که پدری برای دو کودک یتیم در زیر دیوار تا بالغ شدن آنها پنهان کرده، محفوظ بماند. اما حضرت موسی که مأمور به ظاهر و حال بود، نسبت به این اقدامات معترض می‌شود تا جایی که حضرت خضر به او می گوید: «إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً : به درستى که تو هرگز نمى‌توانى در همراهی من صبر کنی.» ولی امروز خضر انقلاب اسلامی در معیت صبر و استقامت شگرف و شگفت‌انگیز مردم ایران در حال عبور از گردنه‌ای حساس و رسیدن به قله‌های عزت و افتخار و آسایش هستند. خدای بزرگ را به نعمت والای پرچمداری این انقلاب و نظام به دست عبد صالح و بصیرش شاکریم و سایه‌اش بر سرمان مستدام باد.

ارسال نظرات